یکشنبه ای که گذشت،اولین شعر منو توی جلسه نقد کردن و چنان کوبنده نقد شد که الان من چیزی شبیه گوشت کوبیده ام.
البته ناراحت نیستم فقط خیلی خجالت کشیدم و فهمیدم شعر گفتن و شاعر شدن چندان هم آسون نیست.بهم پیشنهاد دادن که دست از سر سهراب و فروغ بردارم و برم سراغ شعرا و زندگی نامه نیما.
ولشون کن بابا نیما کیلویی چند؟!فروغو رها نکن،فروغ به تو فروغ میده
بعدشم مث خودت شعر بگو
سنگیکه طاقت ضربه تیشه را ندارد،تندیس زیبا نخواهد شد،از زخم تیشه خسته نشو ، که وجودت شایسته تندیس است.<اهورا مزدا>
اره به خدا راس گفتن!این فروغ اصلن زندگی واسه آدم نمی ذاره!!!