آبنباتی که تمام می شود

... وقتی بچه هستی و یک آب نبات چوبی داری،آن را با احتیاط به دهان می گذاری و لیس می زنی و باور نمی کنی که ممکن است تمام شود.خیال می کنی تا ابد می ماند،اما ناگهان یک چوب خشک و خالی توی دستهایت می ماند که انگار نماینده همه سردرگمی ها و سرخوردگی هایت است.ان روزها حتی عشق هم فکرمان را مشغول نمی کرد.اما یک حادثه چنان می تواند از درون نابودت کند که دیگر نتوانی کمر راست کنی. 

کتاب چه کسی باور می کند (رستم)ـ روح انگیز شریفیان

نظرات 1 + ارسال نظر
شاعرزنده محمد صادقی سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:46 ب.ظ http://azman-ta-to.blogfa.com

آفرین چه جالب
ایول خوب فعال شدید
بزنم به تخته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد