یه مدته نوشتن برام سخت شده، فکر می کنم دلیلش دور بودن از این محیط به دلیل مسافرت و مهمونیهای بعدش و بعد هم برای مدتی قطع بودن اینترنت بوده.
امروز اومدم بنویسم که گذشت زمان چیز خوبیه و برامون مشخص می کنه در هر دوره از زندگی تصمیم درستی گرفتیم یا نه و چه کسی یا چه چیزی رو به دست آورده یا از دست دادیم .
اومدم از عزیزی بنویسم که یک تجربه ی سخت رو گذرونده و خوب و آبدیده ازش بیرون اومده و حالا داره بر میگرده به همون روشنایی خیره کننده که قبلا بوده .
دوست دارم بگم که الان خودمو دوست دارم و از رفتن به کلاسای شعرم و دیدن و شنیدن دوستانی که تا حدودی مثل خودم هستن لذت میبرم .
می دونید شاید دنیا جای بدی نباشه.
خوش بحالت
به منم قرضش بده اون دنیای دوست داشتنیت رو