مادر بزرگم (مامان بابام) خدا بیامرزدش سیگار و ساندویچ و نوشابه و بستنی رو دوست داشت.

بابام هر وقت میره سر خاکش یه سیگار روشن میکنه از ته فرو می کنه بالای سنگ قبرش توی خاک و سیگاره خودش دود می شه.

میگه مادرم سیگار کشیدنو دوست داشت.


پی نوشت:

چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان نه به دستی ظرفی را چرک میکنند ، نه به حرفی دلی را آلوده تنها به شمعی قانعند و اندکی سکوت...

نظرات 2 + ارسال نظر
فووری شنبه 26 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:12 ب.ظ http://helpthemis.blogfa.com

آااخی..
بابا یاد مادرشو هم با سیگار زنده میکنه عاشقشم

باران یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:10 ب.ظ http://bluerose.blogfa.com

باد
رفتن بود
زندگی
رفتن بود
آمدن رفتن بود
انسان و ابر در هزار شکل می گذرند.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد