قدم کوتاه است

و پدر قد کوتاهم می گوید

تب کرده ای

نردبانی از موی سپید مادرم

                               چشمهای خواهرم

                                                 و خانه ام خواهم ساخت

انگار

آسمان همه جا یکرنگ نیست

آنسو دیوارها کوتاهترند

و چشمها سرمه نمی ریزند

بچه ها یاد می گیرند

                        سرخی لبها عامل فساد نیست

                        و با دختر بچه ها هم می شود بازی کرد

آواز می خوانیم و می رقصیم

بی آنکه فکر کنیم حیثتمان لکه دار می شود.

شبها سرم را روی کوله خالی خواهم گذاشت

و زل خواهم زد به کفشهای گلی جفت شده ام.

می دانید

بعضی از تبها بدن را تا آخر عمر ایمن می کنند

به آنسو خواهم پرید

اگر پله های آخر به یاریم بشتابند.

نظرات 13 + ارسال نظر
خاطره شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:32 ب.ظ http://nimkate paeez.blogfa.com

سلام زیبابود میدونین یه ذره زمانهای گذشته وحال باهم ادغام شده &اون واژه ی آنسو درستش کرده ولی بازهم برگشتن به خودتون وبه کاربردن بچه ها بافعل یادمی گیرند تضاد برقرارکرده کفشهای گلی منودچارابهام کرد نمیتونستم متوجه بشم درگذشته هستین؟یا خاطراتش ؟ ولی محتوازیبابود وکاملا صریح همیشه ازخوندن کارهاتون لذت میبرم مرسی

الف لام عشق دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:31 ب.ظ http://alef-lam-eshgh.blogfa.com/

سلام.
شعرهای زیبایی دارید.
اگر دوست داشتید به وبلاگ من هم سر بزنید و اگر دوست تر داشتید بنده را هم لینک کنید.
موفق باشید

فوووری جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:40 ب.ظ http://helpthemis.blogfa.com

فاااااااااط
این کارت رو دوست داشتم ولی همیشه حس می کنم تو شعرات میخوای نتیجه بگیری نمیزاری خودشون تموم بشن میخوای خودت با جملات کلیدی تمومشون کنی و این به کارت ضربه می زنه البته من زیاد این از این شعرا حالیم نمیشه،میدونی که

پردیس یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:00 ب.ظ http://www.pardisbakhtiari.blogfa.com

دلت که باز باشد
آبی باشد
آسمان همه جایش به یک رنگ است...

حمیدرضا دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:33 ب.ظ http://www.return-88.blogfa.com

سلام .
فکر نمی کنم چیزی برای راهنمایی کردن داشته باشم . شما در شعرهایتان و در انتخاب شعرهایی که دوست می دارید و مورد علاقه تان هستند ، نشان می دهید که به دنیایی دیگر از شعر تعلق دارید . دنیایی که بکلی با جهان شعر من متفاوت است .

حمیدرضا سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:17 ب.ظ http://www.return-88.blogfa.com

سلام .
شعر در کلاس ... !
این نقطه ی عطف ماجراست . چطور میشه برای چیزی مثل شعر قائل به یک کلاس بود و حتما آن کلاس استاد هم دارد !!!
حتی اگر آثار شما واگویه هم نباشن و شعر تلقی بشن مربوط به فرم و زبانی دیگر هستن . این نه نقطه ضعف و نه امتیاز شماست بلکه ویژگی شعر شماست . موضوع اینجاست که من درباره ی چیزی که ازش چیزی که نمی شناسمش حرفی نمی زنم .

رویای خط خطی چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:04 ق.ظ

زنی که زن نبود

پسر باکره چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:01 ب.ظ

بابا انتخابات ازادی انقلاب و مشروطه و مجلسو اینا همه واس خاطر اینه که راحت تر بچاپن من زمانی و برای جریانی جونم رو فدا میکنم که بر علیه سیاست باشه به طور کلی.
البوم هیچ هیچ هیچ شاهین نجفی منتشر شد.لینک گذاشتم تو وبلاگم.

آرزو پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:01 ق.ظ http://hajme-sabze-zendagi.blogfa.com

سلام خانم
با داستانی کوتاه به روزم
منتظر حضورتونم

پری کاتب چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:47 ب.ظ

سلام رفیق خودم

باران شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:28 ق.ظ

ویراستار

تمام جمع هایم را جدا نوشت؛

آدم‌ها

این‌ها

آن‌ها

چشم‌ها

دست‌ها

و گفت :

فقط «قلبها» می‌توانند

به هم چسبیده باشند.



علی کاکاوند


سلام چندین بار خوندم و لذت بردم...

استوار بمان

چه فرقی می کند؟! دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:26 ب.ظ http://masloobam.blogfa.com

سلام استاد
به نظر من سطر وخانه ام خواهم ساخت را تقطیعش کنید
آخه مفهومش باید جدا بشه
و خانه ام
خواهم ساخت

با درتا کار تازه منتظرتونم

صنوبر جمعه 11 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:12 ب.ظ http://utopia22.blogfa.com

حرف های زیادی برای گفتن در این شعر بود و البته قشنگ بیان شده بود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد