بهم میگه چقدر برنامه ریزی کردی برای این هدفی که دارید همه زندگیتون رو براش می ذارید؟
میگم برنامه ریزی خاصی نکردم اصلا من نمی تونم برای آینده خیلی برنامه ریزی و ریز بهش فکر کنم.
از همون بچگی هم همینطوری بودم وقتی ازم می پرسیدن می خوای بزرگ شدی چه کاره بشی نمی دونستم چی باید بگم یعنی نمی تونستم تصور خاصی داشته باشم از آینده ای که نمی دونم چه جوریه؟
بعد می گم حالا آخرش اینه که برمی گردیم سر خونه اول.
میگه آخه حرف همه زندگیتونه. بعد دستشو جوری میگیره انگار داره یه کیسه کوچیک رو با یه دست بلند می کنه .
می گم میدونی فکر می کنم شاید یه جای دیگه همه چیز بیشتر جنبه انسانی داشته باشه و ادم حداقل یه زندگی دنیایی بهتر و لذت بخش تر داشته باشه.
شونه هاش رو به علامت ندونستن بالا می ندازه و میره بخوابه.
to in mamlekat barname rizi vase aynade yani zereshk ...
من از بچگی دوست داشتم معلم شم.
خیلی دوس داشتم
خیلی
ولی نشد
یعنی بنا به دلایلی درسو ول کردم.
حیف.اگه میتونستم معلم بشم حتما معلم ریاضی میشدم چون هیچ دروغی توش نیست و اصلا تنها شغلیه که توش دروغ نیست
تمام چیزایی که میگی درسته.
ولی خب
نشد
مطمئن نیستم
ولی فک می کنم همه جا یک رنگ باشه
آسمون دلو عوض کنیم راحتترم هست
salam banu jan deltange neveshte hatan budam