پسر بزرگه وقتی 10 سالش بود:

مامان دوست دارم بزرگ شدم دوستامو سوار ماشین کنم بریم خیابونا رو بگردیم.

من:منم دوست دارم باهاتون بیام.

پسر :باشه به شرطی که اون موقع هم مثل  الان روژ لب صورتی بزنی و موهاتو بزاری بیرون و صدای آهنگو زیاد کنی و خلاصه همینجوری جوون باشی.

من :

قول میدم.

پسر بزرگه امروز که 13 سالشه:

مامان چین این دخترا اینجوری لباس می پوشن و موهاشونو درست می کنن و آرایش می کنن میدونی مامان اینا فساد جامعه هستن -مامان خجالت نمی کشی روژ قرمز می زنی _مامان صدای آهنگو کم کن ،زشته.



پسر کوچیکه وقتی 5 سالش بود:

مامان می خوام هر روز برم با آیناز بازی کنم.می خوام دوستم باشه.

پسر کوچیکه  امروز که نزدیک 7 سالشه:

مامان میدونی ما نباید با دخترا بازی کنیم.

من: کی گفته ؟چرا؟

پسر کوچیکه:برای این که خاله مون تو مهد می گفت نباید با دخترا بازی کنید .حالا هم تو مدرسه مون دخترا ساختمونشون اون طرفه.بعدشم دخترا موشن مث خرگوشن پسرا شیرن مث شمشیرن .

من :مستاصل و درمونده از جامعه که تموم حرفها و آموزشها و تربیت منو گه مال می کنه .



نظرات 6 + ارسال نظر
پسر باکره یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:43 ب.ظ

این دو عدد پسر از خانواده شما مساوی هستن با دو عدد پسر از خواهر ما.بدجور نگران ایندشون هستم چون با پدرشونم کمی ابمون تو یه جوب نمیره.مثلا وقتی چند ماه پیش(مهر ماه بود) رفتیم خونشون تو تبریز موهای بلند مو که بسته بودم با ریش زیر چونم که زیاد بود رو مورد هدایت اسلامی قرار داد و عجیب حس کردم خواهر زاده بزرگه با تنفر نیگاش میکنه.یعنی همین حسی که من داشتم نسبت به پدر بوقم. البته داماده پسر خالمه و خواهرمم مثل خودشه و خیلی بهترن از پدر مادر ما خیلی اصلا نمیشه مقایسه کرد ولی خب بعضی وقتا با لحن ارومش که میشاشن به هیکلت دیگه دست خودشونم نیست اینطوری رشد کرد.ولی خب دیگه.دارن همه چیز رو از ما جدا میکنن. حتی عزیزامون رو
ما مفسدیم
ما انسان نیستیم
ما گمراهیم
ما نباید
ما باید
ما مردیم
چون ما خواستیم خودمون باشیم.به قول نجمه زارع "جرمم این بود که من خودم بودم"
میفهممت بانو
وقتی داشتیم میومدیم خواهر زاده بزرگه گریه کرد.در حد 15دیقه تو بغلم گرفتمش و با عمق وجود فهمیدم گریش برای وداع نیست. کلی منم باهاش گریه کردم.البته کوچیکه همه فامیل میگن مثل خودم کله خره بیا وو ببینش یعنی این کوچیکه بلای اسمانی خواهد شد برای داماده

فوووری دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:53 ب.ظ http://helpthemis.blogfa.com

بلی اینگونه تلاش های شما برای آموزش و پرورش فرزندانتان به فاک فنا می رود

....مـومیــ ـایـــیـــ مـــردهـــ.... سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:16 ب.ظ http://www.deadmummy.blogfa.com/

درد همه ی ما

م مثل میترا یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 04:14 ب.ظ http://mitra-khanabadi.blogfa.com

سلام
و چقدر دیر می فهمیم ما نیستیم که افکار بچه هامونو می سازیم اونایی می سازن که نونمونو می دزدند

از حضور بی ریاتون ممنونم

اسم؛!عیل سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:29 ق.ظ http://rosubeghalam.blogfa.com/

دم مادرای با کیفیت گرم

مشتبا چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:34 ق.ظ http://bgdahom.blogsky.com

نوع نگاهت عالیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد