ـ من دوست دارم توی توالتمون یه گلدون باشه و گیاه توی اون همیشه سبز بمونه و یه ماه که می گذره برگهاش زرد نشه.
ـ من دوست دارم وقتی به یکی حرفی می زنم ،چیزی که می خوام رو بفهمه نه حواشی اون رو. اصلا دلم می خواد از رفتارم، از نگاهم بفهمه چمه.
ـ من خیلی خوشحالم که آدمای دور و برم دونه های دلشون پیدا نیست وگرنه از دیدن این همه سیاهی دو روزه دق مرگ می شدم.
من هم دوست دارم
بند اولش مخالقم چون جای گل گیاه تو توالت نیست
با بند دو را موافقم
بند سه هم رای ممتنه می دم
خاکشیر عزیز امروز از زمان اون کامنت اول تا الان همه وبلاگت رو خوندم! لذت بردم و منصفانه بگم بیشتر از همه از حرفهای شیرین مسیحای کوچولوت و جدا از همه ایده هایم دلم فرزندی خواست که همراهم باشد.امیدوارم همیشه زنده باشید برای هم و خوشبخت.
من دوست دارم..بنویسم و تو بخوانی..
دوست دارم حتی ننوشته هم بخوانی...
سلام
خوب مینویسی
با اولی میشه کنار اومد...
آخری رو موافقم..
ولی دومیه ازون خواسته های غیر ممکنه...دردیه که خودم هم دارمش...........
سلام
هرچه دل تنگت دوست بدارد خوب است که انقدر زود می گذرد که یک روز می گوییم وقت رفتن است و هیچ کاری برای دل خودم نکردم ....
سلام اون گلدون توی توالتو موافقم حتی تصورش هم لطافت خاصی داره وواقعاشاعرانه ست
اومدم درموردجلیل جون بگم ببینید ایشون مهارتشون دررباعی هست به صورت خاص ومطمئن باشین یه تفاوتی بادیگران داشته ک مخ رباعی شده یه جورایی مثل ما فکرنمیکنه ازنظرمن ک اغلب بچه های انجمن هم بامن هم نظرن کارهای شما قابل درک هستند وپرازاحساس ویادتون باشه بزرگان هم گاهی اشتباه میکنند وحتی گاهی اشتباهاتی که به قولی خیلی روهستند توجه کردین خودایشون برای نقدکتاب رابعه رباعی اون مسیروتایزدطی کردن نقدکردن یک اثرنیازبه تفکروتعمق داره من خودم بایدچندباریه اثروبخونم تانظربزارم تازه هربارنظراتم عوض میشه چون به نقطه های پنهانی پی میبرم نگران نباشید کارهای شما زیباهستن وقابل ادراک وبه نظرم نقدبرای اصلاحه موفق باشید