بغض

اینجا زنی است که صبحها نمی تواند به کلاش شنا و ورزش مورد علاقه اش برود. بنابراین اکثرا تا ده یازده صبح می خوابد و بعد از بیدار شدن صبحانه ای خورده شروع به وب گردی می کند و زمان را فراموش می کند. ناگهان نگاه به ساعت می اندازد و می گوید هی وای من ناهار اهل و عیال هنوز درست نشده است. بلند می شود در حالی که از خواندن پست وبلاگهایی که دوستشان دارد بغض کرده است ،از نوع بغضهایی که بعد از خواندن کتابهایی مثل «ویران می آیی» «کریستین و کید »و «عقاید یک دلقک »و چند کتاب دیگر می کند و خاصیتشان این است که شکستنی نیستند مدتی می مانند و بعد کوچک می شوند.

شاید این زن روزی تومور گلو بگیرد و زندگی بی مصرفش فدای نوشته های مورد علاقه اش شود.


پی نوشت:این گوشه ای از شخصیت درونی زنی ست که تعریف نباشد مادر و همسری خوب و مهربان است.


نظرات 3 + ارسال نظر
1 یکشنبه 20 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 ب.ظ http://www.wowww.blogsky.com

mer30.sar bezan

علی شنبه 26 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:51 ق.ظ http://omidvar.blogsky.com

انگار زیاد اوضاع بر وفق مراد نیست. خونه فروختن جداً مکافاتیه. امیدوارم روزهای بهتری داشته باشی.

S.T.A چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:52 ب.ظ http://www.alyosha.blogfa.com

این پست خیلی دلنشنین بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد