-
باید بیشتر بخونم
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1389 12:56
یکی از علائق من خوندن کتابه.اولین کتابی که خوندم «کفشهای غمگین عشق بود »نوشته:ر-اعتمادی فکر میکنم ۱۴ سالم بود .مخفیانه کتابو میخوندم .برای اینکه میدونستم اگه پدرم بفهمه این جور کتابا رو میخونم عصبانی میشه.جالبیش میدونید چیه؟ که من همیشه از پدرم بابت سر به راه نبودنم میترسیدم اما همیشه هم کار خودمو میکردم.کتابو میذاشتم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 مهرماه سال 1389 13:19
اگر می خواهی نگهم داری دوست من،از دستم می دهی. اگر می خواهی همراهیم کنی دوست من، تا انسان آزادی باشم. میان ما همبستگی از آن گونه می روید که، زندگی ما هر دو تن را غرق در شادی کند.
-
چی شد خواستم وبلاگ داشته باشم
سهشنبه 27 مهرماه سال 1389 11:57
Normal 0 MicrosoftInternetExplorer4 مدتهاست که دلم می خواهد من هم وبلاگی داشته باشم و بتوانم هر آنچه دلم می خواهد بنویسم.من هیچ وقت دفترچه خاطراتی نداشته ام .خیلی وقتها کلمات جملات نوشته وار در ذهنم ردیف میشوند و همیشه میگویم بعدا مینویسم مثلا صبح که از خواب بیدار شدم اما صبح یا بعدا اون حس از بین رفته.و دریغ از حتی...