وطنم

مسیحا هر روز از مدرسه که میاد میگه مامان بیا ای ایرانو بخونیم بعد با حرارت و عشق از آهنگ اولش شروع میکنه و نوبت به شعر که میرسه اشاره می کنه حالا تو هم بخون قسمتهای اوج و فرودش رو با دستهاش بهم نشون میده و جالبه که فقط به خوندن با من اکتفا نمیکنه با برادرش و با خاله فوریش هم تمرین می کنه.فوری ما میگه می ترسم مسیحا موقع خوندن قسمتهای اوج بترکه .

مورد دیگه اینکه توی ماشین که ترانه گوش میدیم جمیعا.به آهنگ وطنم سالار عقیلی که میرسه بچه های من شروع می کنن باهاش خوندن .

می دونید فکر می کنم عشق به وطن یه چیز درونیه مثل دوست داشتن خدا،خانواده و ...

این روزها دارم کتابی در زمینه نقد ادبی می خونم .قسمتی از کتاب به نقد روانشناسانه اشاره کرده و نظریات فروید رو توضیح داده. وقتی نظریه نا خود آگاه رو خوندم،فهمیدم چرا زنی در ۳۵ سالگی می خواهد شاعر شود و به کلاس شعر میرود.نوازندگی می کند و در نهایت تصمیم دارد به کلاس آواز برود.

مثل اینکه این علائق موفق شده اند خود را با به در و دیوار کوبیدن و لگد زدن به قسمت خودآگاه و آدم وار منتقل کنند.