سیب سرخ حوا

با خبر از بهشت و آدم و برهنگی و ... 

گازی از هوس زدم  

سیب دندان زده ی حوا را 

هبوط کردم به شب  

همین دنیا 

زمین چرخی از عادت زد و  

روشنی رسید 

من اما 

اسیر در حصار شبم 

با چشمانی پر از نگاه سیاه 

و روحی که قامتش خمیده است.

هنوز هم ،

دوست می دارم  

سیب و مادرم حوا را.

نظرات 1 + ارسال نظر
فوری یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:39 ب.ظ

بابا فعال!
بابا شاعر
پودر شدم من!
هی وای من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد