خط زرد خوب

چند روز پیش شعری خوندم که شاعرشو یادم نیست گروس عبد الملکیان بود یا عباس صفاری بعد یه سطرش این بود که :

«این خط زرد به خورشید نمیرسد»

می خوام بگم دوست دارم همه خطهای زرد که میتونه کنایه از عشق و دوست داشتنهای زمینی باشه  به عاقبت خوشی برسه که همون خورشیده و اون دوست داشتنه یا عشقه چه می دونم هر کدوم که بهتره همیشگی بمونه و با در کنار هم بودن زایل نشه.

می دونید من آدم شدیدا احساساتی هستم و با شنیدن و دیدن عشق و دوست داشتن دو نفر به همدیگه یا حتی یه نفر به یکی به وجد میام .

شاید من باید مثل یه بزرگتر رفتار کنم .نصیحت کنم ،منع کنم ،چه می دونم کارایی بکنم یا حرفایی بزنم که بزرگترهای خودم می کردن تا به اصطلاح خودشون به سمتی برم که خیر و صلاحم در اون بود.

راستش من تا به حال نتونستم یه بزرگتر باشم و بعدش هم  نمی تونم چون خودم دیرتر از شناسنامه ام بزرگ میشم ،شایدم همیشه تو همین سن بمونم.

پس فقط آرزو می کنم خدا بهترین رو برای همه اونهایی که توی اون خط زرد خوب هستن رقم بزنه همین.

نظرات 4 + ارسال نظر
فووری سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:46 ب.ظ http://helpthemis.blogfa.com

اگر بزرگ شده بودی که الان دوست نبودیم تو خواهر بزرگه بودی و فقط احترامت واجب بود

پری کاتب جمعه 18 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:47 ق.ظ http://www.babaee1.persianblog.ir

حسین بینظیر بود رفیق

خاطره یکشنبه 20 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:54 ق.ظ http://nimkate paeez.blogfa.com

سلام مهم دل آدمه که ماشالا شما ازامسال منم جونتری

همیشه درمسیراون خط زرد_ خطوط رنگی هم وجود داره وگاهی اوقات ما فقط فکرمیکنیم که درمسیر خورشیدقرارداریم وشایداون خورشید واون مسیرمشخص وجود داره اما مااون خط زرد نیستیم

pary kateb جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:38 ب.ظ

kushi

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد